هوم سوئیت هوم

ساخت وبلاگ

آمده ام خونه . تنم حسابی خسته راه است . از صبح تا الان فرصت خواب نداشتم . الان هم که نیاز به خواب دارم نمی توانم بخوابم . توی دلم هزارجور حس خوب و بد به هم آمیخته . شدیدا زرد و بی حال و خسته ام دچار آنمی شدم . ریزش موی فجیعی دارم . تکست عزیزمون رو خریدم . توی مسیر باران بود و درخانه گل های نرگس و شعر و مادر و پدر و خانواده ... آدم هایی که ما را از خانواده هایمان دور می کنند این چیزها را نمی فهمند .توی اون شهر غربت همیشه  دلم اینجاست دلم پیش این هاست ... حس می کنم زندگی واقعی ام به کل از دست رفته . شبیه آدمی بی کس و کار درآن شهر زندگی می کنم ... دلم چیزی خوب تر و شیرین تر می خواست ... ولی به انصراف نمی توانم فکرکنم به هزار و یک علت و اجبار ... هرچند این شهری که قبول شدم ایده آلم نبود این رشته را خودم انتخاب کردم خودم خواستم ...

اتمام کتاب نورولوژی یک تجربه عجیب...
ما را در سایت اتمام کتاب نورولوژی یک تجربه عجیب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : residencyc2 بازدید : 184 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 5:58