روزهای بابونه ای

ساخت وبلاگ

این روزها گرفتار جورکردن انواع و اقسام مدارکی هستم که وزارت بهداشت خواسته بود برای ثبت نام ، بالاخره ثبت نام اینترنتی رو انجام دادم ولی هنوز نتونستم حضورا برم یه اون شهر و ثبت نام کنم و چیزی که نگرانشم اون دو تا ضامن وزارت بهداشته یا وثیقه ملکی و این حرفها ... خیلی جالبه وزارت بهداشت فکرمی کنه هرکدوم از ما تا لب تر کنیم ضامن برامون نازل میشه آخه آدم به کی رو بزنه ؟ حالا من یه ضامن قطعی دارم و اون یکی مشکوکم که می تونه ضامن باشه یا نه ! وثیقه ملکی به ارزش دویست سیصد میلیون تومان ! داشتم فکرمی کردم مگر تحصیل ما چه قدر خرج روی دست وزارتخونه میذاره؟ ما که در واقع کار هم می کنیم براشون در قبال حقوقی ناچیز و مسئولیتی کامل از نظر حقوقی ... 

از اون طرف هم قراره نیم تا یک برابر مدت تحصیل خدمات بدیم به وزارتخونه ... 

خیلی اذیت شدم و مطمئنم خیلی ها همین قدر اذیت شدند ... از اون طرف وضعیت سکونت ما هم هنوز معلوم نیست که آیا در خوابگاه خواهیم بود یا در شهر باید خونه کرایه کنیم ؟

حالا چه طور به این جماعت میشه فهموند همه کس این همه دوست و آشنا و رفیق ندارن که غصه سفرهای پی در پی رو نداشته باشن ... 

میرم گل بابونه دم کنم تا تسکینی باشه بر نگرانی هام .....

اتمام کتاب نورولوژی یک تجربه عجیب...
ما را در سایت اتمام کتاب نورولوژی یک تجربه عجیب دنبال می کنید

برچسب : روزهای,بابونه, نویسنده : residencyc2 بازدید : 138 تاريخ : جمعه 24 شهريور 1396 ساعت: 21:42