دفتر خاطرات خصوصی

ساخت وبلاگ

اینجا یه دفتر قدیمی توی پاویون هست که رزیدنتها خاطرات کشیکاشون رو توش می نوشتن جالب این که چند برگه اش دزدیده شده خوندن این دفتر یه فایده داشت و اون این که فهمیدم همه از رزیدنتی ناراضی بودن و از خستگی وکشیکا و بی توجهی ها شاکی از صبح اولECT بودم بعد با یه اتند رفتم ویزیت برگشتم با اتند دوم ویزیت رفتم بعد تریاژ مریض بستری کردم و شرح حال گرفتم بعد از اون هم یه مریض آکاتیژیا اومده بود رد کردم رفته به بخش سرزدم آزمایش دیدم  ساعت ۴ تازه ناهارم رو خوردم اکانت اینترنت رزیدنتیم حجم نداره این همه بدبختی کشیدم تازه ۲۴ ساعت از کشیکم گذشته ... حس می کنم خیلی غمگینم خیلی افسرده ام ... گاهی حس می کنم اصلا این رشته رو دوست ندارم ... نمی دونم واقعا شاید هم دوست دارم و سختی ها باعث شده علاقه ام را فراموش کنم یا این همه برخوردای ناجوری که از اقوام و دوستان توی عید دیدم و به خودم و رشته روان پزشکی توهین کردن انگیزه ام رو کم می کنه مدام به خودم امیدواری میدم که همه چیز یه روز تموم میشه و راحت میشم ....راحت میشم؟ 


اتمام کتاب نورولوژی یک تجربه عجیب...
ما را در سایت اتمام کتاب نورولوژی یک تجربه عجیب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : residencyc2 بازدید : 189 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1397 ساعت: 17:26